آیتالله مصباح یزدی:
دانشجویان غیر از بدگویی به نظام چیز دیگری یاد نمیگیرند
نسل آینده در معرض خطر است که نه آداب قدیمی و سنتی و نه ارزشهای اسلامی بر تربیت آنها حاکم است و با این فرهنگ غربی و تلویزیون و دروس دانشگاهی تربیت شدند و در کلاس دانشجویان غیر از بدگویی به نظام و بعضا به اسلام چیز دیگری یاد نمیگیرند.
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مرکز خبر حوزه، دستور مقام معظم رهبری بر همه چیز اعتبار و مشروعیت میدهد و ما در تصمیمگیریها نباید دخالت کنیم و هر چه ایشان امر کنند آن را میپذیریم.
ایشان خواستار عزم ملی برای اجرای برنامهها شده و افزودند: تا عزم ملی نباشد و کارشکنی و رقابت مانع اجرا باشد نمیتوان انتظار داشت که برنامهها به خوبی اجرا شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کردند: نباید توقع داشته باشیم که اگر فرد و یا گروهی برنامه صحیحی ارائه کرد، صرف امضاء رئیس دولت حتما اجرا میشود که در این صورت، باید کشور در چند ماه حکومت امیرالمومنین(ع) میشد.
آیتالله مصباح یزدی گفتند: دستور مقام معظم رهبری بر همه چیز اعتبار و مشروعیت میدهد و ما در تصمیمگیریها نباید دخالت کنیم و هر چه ایشان امر کنند آن را می پذیریم.
رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) بیان کردند: نسل آینده در معرض خطر است که نه آداب قدیمی و سنتی و نه ارزشهای اسلامی بر تربیت آنها حاکم است و با این فرهنگ غربی و تلویزیون و دروس دانشگاهی تربیت شدند و در کلاس دانشجویان غیر از بدگویی به نظام و بعضا به اسلام چیز دیگری یاد نمیگیرند.
ایشان افزودند: باید سعی کنیم این نسل جوان را تقویت کرده و در تربیت دینی آنها نقش داشته باشیم.
این استاد حوزه، کمیته امداد را یکی از بهترین یادگارهای امام خمینی(ره) دانسته و افزودند: این نهاد در جامعه برخوردار از نعمتی است و از افراد مخلص تشکیل شده که ارادت خاصی نسبت به امام و انقلاب داشته و دارند.
آیتالله مصباح یزدی فعالیتهای کمیته امداد را بینظیر بیان کرده و گفتند: باید با مسایل روانی محرومین ارتباط داشته باشید و با دید اسلامی آنها را هدایت کنید و جایگاه خود در جامعه انقلابی و اسلامی را مشخص نمایید.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کردند: برای کیفیت تعلیم و تربیت نونهالان و جوانان از روشهای علمی و از ارزشهای اسلامی استفاده شود که اگر این دو با هم نباشند تضاد ایجاد خواهد شد.
آیتالله مصباح یزدی گفتند: راهنمایی و هدایت نسل جوان باید با دید اسلامی باشد که مراکز علمی دینی در این زمینه نقش ایفاء میکنند و حدود شرعی آن را بیان میکنند که این وظیفه حوزه علمیه است.
منبع:شیعه آنلاین
کسانی که همهمه جهنم را نمیشنوند
امام سجاد (سلام الله علیه) در دعای ابوحمزه - که دعای خیلی با حال و خوبی است - ترس از قیامت را تشریح میکنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریاناً ذلیلاً حاملاً. ثقلی علی ظهری»؛ امروز میگریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون میآیم. «انظر مرّةً عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکل امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهرههاشان خندان است و خشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطنش در آنجاست و مثال آن در اینجاست، توانستهاند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انک علی صراط مستقیم» ی که به پیغمبر میفرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر اینجا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسانترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور میکنند. «انّ الذین سبقت لهم منا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً اینها همهمه جهنم را هم نمیشنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر.» فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آنجاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمیکند؛ اینها از این صراط عبور کردهاند.
منبع:
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان نظام، 06/08/1383.
ویژه نامه ماه رمضان سایت تبیان را حتما ببینید.
توبه ی برادران یوسف
در سفر سومی که فرزندان یعقوب به محضر یوسف آمدند عرضه داشتند : ای سالار بزرگ ! قحطی سرتاسر دیار ما را فرا گرفته و تنگی معیشت خاندان ما را در زیر فشار خرد کرده ، توانایی از دست ما رفته ، پشیزی ناچیز از سرمایه همراه آورده ایم که با گندمی که می خواهیم بخریم مساوات ندارد ، تو نیکی می کن و گندمی بسیار به ما عطا کن ، خدا به نیکوکاران پاداش خواهد داد .
از شنیدن این سخن حال یوسف دگرگون شد ، و عجز و ناتوانی برادران و دودمان خود را نیارست تحمل کردن ، سخنی گفت که برای برادران غیر منتظره بود ، سخنش را با پرسشی آغاز کرد و گفت :
آیا می دانید که شما با یوسف و برادرش چه کردید و این کار از جهل و نادانی شما بود ؟! برادران از این سؤال یکه خوردند ، سالار مصر ، این قبطی بزرگ ، از کجا یوسف را می شناسد و سرگذشت وی را می داند ، برادر یوسف را از کجا شناخته ، رفتار آنها را با یوسف از کجا می داند ، رفتاری که جز برادران ده گانه هیچ کس از آن آگاهی ندارد ؟
در جواب متحیر شدند و ساعتی بیندیشیدند ، خاطرات سفرهای گذشته را به یاد آوردند ، سخنانی که از سالار مصر شنیده بودند هنوز فراموش نکرده بودند ، به ناگاه همگی پرسیدند : مگر تو یوسف هستی ؟
سالار مصر پاسخ داد : آری ، من یوسفم و این برادر من است ، خدا بر ما منّت نهاد که پس از سالیان دراز یکدیگر را ببینیم و فراق و جدایی به وصال دیدار بدل شود ، هرکس صبر کند و تقوا پیشه سازد خدایش پاداش خواهد داد و به مقصودش خواهد رسانید .
بیم و هراسی فوق العاده برادران را فرا گرفت ، و کیفر شدید انتقام یوسفی را در برابر چشم دیدند .
قدرت یوسف نامتناهی ، و ضعف آنها در سرزمین غربت نامتناهی ، و این دو نامتناهی که در برابر یکدیگر قرار گیرند معلوم است که چه خواهد شد .
برادران از نظر قانون و مذهب ابراهیم خلیل خود را مستحق کیفر دیدند ، از نظر عاطفه مستحق انتقام یوسفی دانستند ، گویا جهان بر سر ایشان فرود آمد و اضطراب و لرزه بر اندامهایشان بینداخت و قدرت سخن از آنان سلب شد ، هرچه نیرو داشتند جمع کرده به آخرین دفاع اکتفا کردند ، و آن اعتراف به گناه و تقاضای عفو و بخشش بود ، سپس گفتند : خدا تو را بر ما برتری داده و ما خطاکاریم و به انتظار پاسخ نشستند تا ببینند چه می گوید و با آنها چه خواهد کرد ؟ ولی از دهان یوسف سخنی را شنیدند که انتظار نداشتند و احتمال نمی دادند .
یوسف گفت : من از شما گذشتم ، شما سرزنش نخواهید شنید ، کیفر نخواهید دید ، انتقام نخواهم گرفت ، خدای از گناه شما بگذرد و شما را بیامرزد .
مردان خدا چنین هستند ، بخشش و بخشایش دارند ، انتقام نمی کشند ، کینه ندارند ، برای دشمن خود از خدای خود طلب آمرزش می کنند ، دل آنها آکنده از مهر و محبت بر خلق است .
یوسف که برادران را از بیم انتقام و کیفر آسوده خاطر کرد چنین فرمود : هم اکنون برخیزید و به کنعان برگردید و پیراهن مرا همراه برده بر چهره ی پدرم بیفکنید ، حضرتش بینا خواهد شد ، و خانواده هاتان را بردارید و به مصر نزد من بیاورید .
این دومین بار بود که برادران پیراهن یوسف را برای پدر می بردند ، پیراهنی که در نخستین بار ارمغان مرگ بود ، آژیر جدایی و فراق بود ، پیک بدبختی و شومی بود ، ولی این بار ارمغان حیات بود ، نوید دیدار و مژده ی وصال بود ، و پیک سعادت و خوشبختی بود .
پیراهن یوسف در آن دفعه پدر را نابینا ساخت و با بردگی پسر همراه بود ، ولی در این دفعه پدر نابینا را بینا می کند و از آزادی و سروری پسر خبر می دهد .
آن پیراهن حامل خونی دروغین بود ، این پیراهن حامل معجزه ای راستین است ، وه که میان راست و دروغ چقدر راه است !
کاروان برادران برای سومین بار خاک مصر را پشت سر گذارد و قصد سرزمین کنعان کرد .
بی سیم آسمانی ، نوید آسمانی ، درای کاروان را به گوش یعقوب پدر مقدس برسانید ، حضرتش به حاضران رو کرد و گفت :
اگر مرا در خطا نخوانید بوی یوسفم را می شنوم و در انتظار دیدارش هستم .
نزدیکانی تخطئه کردند و گفتند : هنوز یوسف را فراموش نکرده ای و در آن عشق کهن به سر می بری !
پیر آگاه دم فرو بست و پاسخی نداد ، سطح فکری مخاطبانش با این حقایق آشنا نبود .
دیری نپایید که سخن پیر آگاه درست از کار درآمد ، و کاروان بشارت به کنعان رسید و پیدا شدن یوسف را مژده داد ، و پیراهن را بر چهره ی پدر گذاردند و نابینای مقدس بینا گردید و روی به پسران کرده گفت : نگفتم که چیزهایی را من از سوی خدا می دانم که شما نمی دانید ؟ نوبت کیفر بزهکاران از سوی پدر رسید ، چون محکومیت پسران قطعی بود .
فرزندان اسراییل از پدر تقاضای عفو کردند ، و از او خواستند که از خدا در برابر گناهانشان طلب آمرزش کند .
پیر آگاه از گناهانشان درگذشت و قول داد که چنین کند و به وعده ی خود وفا کرد(1) .
آری ، فرزندان یعقوب از گناهان خود به پیشگاه حضرت حق توبه کردند و از برادر و پدر عذرخواهی نمودند ، یوسف از آنان گذشت ، یعقوب آنان را بخشید ،
و خداوند آنان را در معرض رحمت و عفو قرار داد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ حسن یوسف : 64 .
منبع: توبه آغوش رحمت- استاد شیخ حسین انصاریان
***تصویر مربوط به مجسمه آمن هوتپ سوم می باشد که اخیرا کشف شده است.
قرائتی: آموزش آشپزی در صدا و سیما بیش از نماز!
مسئول نهاد نمایندگی ولی فقیه در ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به اینکه 40 هزار مدرسه در کشور فاقد نمازخانه هستند گفت: هزینه های ساخت و تجهیز نمازخانه های مدارس باید از درآمد نفت تامین شود.
به گزارش شیعه نیوز به نقل از مهر، حجت الاسلام محسن قرائتی، در همایش خیرین مسجد ساز مازندران اظهار داشت: برای کشوری که الگوی عفاف، معرفت و شیعه است حیف است که دانش آموزان مدارس آن فاقد نمازخانه باشند.
وی خاطرنشان کرد: دولت نهم اعتبار ساخت هزار و 200 مسجد را در کشور تامین کرده است که این میزان کافی نیست.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور با اشاره به اینکه نسل جوان امروز آسیب پذیرترین اقشار جامعه هستند، افزود: تهاجم فرهنگی در صدد تخریب افکار جوانان است و می خواهد حضور جوانان را در صفوف نمازهای جماعت کمرنگ کند.
قرائتی با بیان اینکه از انقلاب اسلامی ایران 28 سال می گذرد و ملت ایران الگوی پایمردی جهان اسلام شده است، یادآور شد: مکتب ایران با عابدان و نمازهای یومیه آن عجین شده است.
وی با اشاره به افزایش جلسات زیارت عاشورا در مساجد کشور از روحانیون نیز خواست کرد: جلسات تفسیر را نیز به همین میزان افزایش دهند.
قرائتی در بخش دیگری از سخنانش با انتقاد از عملکرد صدا و سیما برای انعکاس کم اخبار و آموزشهای مربوط به نماز ادامه داد: آموزشهای این رسانه در بخش آشپزی و خانوادگی بیشتر از آموزشها و مفاهیم مربوط به نماز است.
وی با بیان اینکه ملت ایران باید در ترویج و توسعه فرهنگ نماز الگوی کشورهای جهان باشند، بیان داشت: ابهت تشیع همه کشورهای جهان اسلام را مات و مبهوت کرده است.
قرائتی عنوان کرد: خیرین مدرسه ساز بدون اجباری در کشور مدارس بسیاری احداث می کنند و می توانند در نهضت نمازخانه سازی نیز مشارکت داشته باشند.
قرائتی خواستار ساخت سالنهای چند منظوره اماکن تفریحی و اقامتی در کنار نمازخانه های کشور شد تا گردشگران بین راهی ضمن عبادت لحظات کوتاه مفرحی را سپری کنند.
منبع خبر: شیعه نیوز(خبرگزاری مهر )
راستی چهقدر مایهی تأسّف است که عمر را که بالاترینِ سرمایههاست صرف میکنیم ولی حدّاکثر استفاده را از آن نمیبریم. کسی که یک میلیون سرمایه دارد و میتواند جنسی را بخرد که دو میلیون بشود، اگر جنسی را بخرد که صد هزار تومان سود کند، آیا اشتباه نکرده است؟
پس، از امروز باید سعی کنیم که برترین و عالیترین استفاده را به دانشآموزان برسانیم تا فردا شرمندهی پیغمبر نباشیم و برای پیشبرد آنان، اگر باید معلّم بهتری بیاوریم یا پدر و مادرها را بسازیم یا وسایل ورزشی این اطفال را فراهم کنیم تا بهتر درس را بفهمند...، باید انجام دهیم. خلاصه هر کاری را که در پیشرفت این یتیمان آل محمّد لازم است، باید انجام داد. چرا که هر کس در زمان غیبت امام زمانعلیه السلامیک نفر را هدایت و ارشاده کرده و تعلیم داده باشد، در بهشت در جوار ائمّهعلیهم السلامخواهد بود (8). پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلمفرمودند :
« مَنْ وَلِیَ مِنْ أُمورِ الْمُسْلِمینَ شَیْئاً وَ لَمْ یَحْفَظْهُمْ بِما یَحْفَظُ بِهِ نَفْسَهُ لَمْ یَجِدْ رائِحَةَ الْجَنَّة » (9)
«هر کس سرپرستی کاری از مسلمانها را به عهده گرفته باشد اگر مانند کار خود دلسوزی نکند بوی بهشت را نخواهد شنید.»
آیا ما دربارهی دانشآموزانی که در اختیار داریم، اینطور دلسوزی میکنیم؟ ببینید دشمنان ما برای آنکه بچّهمسلمانها را نابود کنند چه میکنند و ما در چه خواب خرگوشی فرورفتهایم! یک کشیش گفته بود: بچّههای مسلمانان را در کودکستانها و دبستانها میسازیم و دیگر با آنها کاری نداریم. در دبستان اندیشه که متعلّق به مسیحیها بود معلّم غیرمسیحی نبود ولی در دبیرستان آن، معلّمانِ مسلمان ایرانی هم بودند. آیا ما به عنوان یک مسلمان نباید در این موضوع فکر کنیم؟ یکی از شاگردها که از آنجا آمده بود میگفت: دوازده کشیش اینجا را اداره میکنند که دکتر و مهندساند و هر کدام چهار زبان میدانند و اگر در بیرون مدرسه کار کنند، اقلاًّ ماهی سیهزار تومان میگیرند ولی از مدرسه یک ریال هم نمیگیرند. لب آستین و یقهی آنها هم ساییده است و مدرسه فقط غذای آنان را میدهد.
نویسندهی کتاب میسیونرهای امریکایی مینویسد:
دختر مسیحی هیجده سالهای که 60 سال قبل برای تبلیغ به سیستان رفته بود و به او منزل نداده بودند، شبها در طویله میخوابید و چون کاغذ و خودکار نبوده با یک جعبه ماسه که روی آن خط میکشید به پنج دختر مسلمان درس میداد و بعد از مدّتی آنها را مسیحی کرد.
توجّه کنید که آنها در باطل خودشان چهقدر جدّی هستند و ما در حقّ خودمان چهقدر سُستایم!
قرآن میگوید: « فَاعْتَدوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ » (10) یعنی دشمن از هر راهی که شروع کرده شما هم باید از همان راه شروع کنید.
مرحوم سیّد شرفالدّین وقتی در لبنان کلنگ مدرسهای را زد، گفت: « لایَنْتَشِرُ الْهُدی إلّا مِنْ حَیْثُ انْتَشَرَتِ الضَّلالَة ». یعنی هدایت در میان مردم منتشر نمیشود مگر از همان راهی که ضلالت منتشر شده است. آنها در ممالک اسلامی مدرسه باز کردند. ما هم باید مدرسه تأسیس کنیم. وقتی صحبت از ساختن مدرسه میشود، فقط میگویند: فضای آموزشی کم داریم و باید مدرسه ساخت؛ ولی آیا اگر صد هزار مدرسه بسازیم، مشکل مسلمانها حل میشود یا باید محیطی فراهم کرد که در آن آدم ساخته شود؟
هدف از تأسیس مدرسه، درس فیزیک، شیمی، ریاضیّات و ... نیست، بلکه آدمسازی است و حضرت علیعلیه السلامراه آدمسازی را در این جملات معیّن فرمودند:
« مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ إماماً فَعَلَیْهِ أنْ یَبْدَأ بِتَعْلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلیمِ غَیْرِه وَ لْیَکُنْ تأْدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبْلَ تأْدیبِهِ بِلِسانِه » (11)
«کسی که خود را معلّم و پیشوای مردم قرار داده است، باید قبل از تعلیم دیگران، خودش را تعلیم بدهد و پیش از آنکه با نصیحت، دیگران را تربیت کند، باید با عمل خودش آنان را تربیت نماید.»
منبع:کتاب درمکتب استاد1(سایت علامه)