سوره طه[20]
135این سوره آیه دارد،برای حرف مقطّعه «طه» معانی و تعبیرهای
مختلفی بیان شده است؛ از جمله آن که نام خدا یا کلمه سوگند و یا نام پیامبر
است. چنانکه اهلبیت پیامبر را «آل طاها»
یا حضرت علیعلیه السلام را «طه» و در
دعای ندبه امام زمانعلیه السلام را «یابن طه» میخوانیم.
غرض این سوره تذکر و
یادآوری از راه انذار است، که آیات انذار آن بر آیات تبشیرشغلبه دارد، و این غلبه
به خوبی به چشم میخورد، داستانهایی را ذکر میکند که به هلاکت طاغیان و تکذیب
کنندگان آیات خدا منتهی میشود، و حجتهای روشنی را متضمن است که عقل هر کس را
ملزم به اعتراف به توحید خدای تعالی، و اجابت دعوت حق میکند، و به یادآوری آینده
انسان از احوال قیامت و مواقف آن و حال نکبت بار مجرمین، و خسران ظالمین منتهی
میگردد.
این آیات- به طوری که از
سیاقش بر میآید- با نوعی تسلیت از رسول خدا شروع میشود، تا جان شریف خود را در
واداشتن مردم به قبول دعوتش به تعب نیندازد، زیرا قرآن نازل نشده برای اینکه آن
جناب خود را به زحمت بیندازد، بلکه آن تنزیلی است الهی که مردم را به خدا و آیات
او تذکر میدهد تا شاید بیدار شوند و غریزه خشیت آنان هوشیار گردد، آن گاه متذکر
شده به وی ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند، پس او غیر از تبلیغ وظیفه دیگری ندارد.
سیاق آیات این سوره چنین
میرساند که در مکه نازل شده، در بعضی اخبار هم آمده که آیه" وَ اصْبِرْ
عَلی ما یَقُولُونَ" در مدینه نازل
شده، و در بعضی دیگر آمده که آیه وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا
بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ" نیز در
مدینه نازل شده است. لیکن از ناحیه لفظ خود این آیات هیچ دلیلی بر مدنی بودن آنها
نیست.
یکی از آیات برجسته این
سوره آیه شریفه" اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ
الْحُسْنی" است. (که با همه کوتاهیش مساله توحید را با همه اطرافش متضمن
است).
در بخش اول : این سوره
اشاره کوتاهی به عظمت قرآن و بخشی از صفات جلال و جمال پروردگار است .
بخش دوم : که بیش از هشتاد
آیه را در برمیگیرد از داستان موسی ( علیه السلام ) سخن می گوید، از آن زمان که به
نبوت مبعوث گردید و سپس با فرعون جبار به مبارزه برخاست ، و پس از درگیریهای
فراوان او با دستگاه فرعونیان و مبارزه با ساحران و ایمان آوردن آنها خداوند به
صورت اعجازآمیز فرعون و فرعونیان را در دریا غرق کرد، و موسی و مومنان را رهائی
بخشید.
بعد ماجرای گوساله پرستی بنی
اسرائیل و درگیری هارون و موسی را باآنها بیان می کند.
در سومین بخش : بخشهائی در
باره معاد و قسمتی از خصوصیات رستاخیز آمده است .
در بخش چهارم : سخن از
قرآن و عظمت آن است .
و در بخش پنجم : سرگذشت
آدم و حوا را در بهشت و سپس ماجرای وسوسه ابلیس و سرانجام هبوط آنها را در زمین ،
توصیف می کند.
و بالاخره در آخرین قسمت ،
نصیحت و اندرزهای بیدار کنندهای ، برای همه مؤ منان بیان میدارد که روی سخن در
بسیاری از آن به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است .