سوره مریم[19]
این سوره در مکه نازل شده
و 98 آیه دارد.
غرض این سوره به طوری که
در آخرش بدان اشاره نموده میفرماید:" فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ
لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا ..." بشارت
و انذار است، چیزی که هست همین غرض را در سیاقی بدیع و بسیار جالب ریخته نخست به
داستان زکریا و یحیی و قصه مریم و عیسی و سرگذشت ابراهیم و اسحاق و یعقوب و ماجرای
موسی و هارون و داستان اسماعیل و حکایت ادریس و سهمی که به هر یک از ایشان از نعمت
ولایت داده- که یا نبوت بوده و یاصدق و اخلاص- اشاره کرده، آن گاه علت این عنایت
را چنین بیان فرموده که این بزرگواران خصلتهای برجستهای داشتهاند از آن جمله
نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و لیکن اخلاف ایشان از یاد خدا اعراض
نموده به مساله توجه به پروردگار به کلی بیاعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت
را گرفتند به همین جهت به زودی حالت" غی" را که همان از دست دادن رشد
است دیدار میکنند، مگر آنکه کسی از ایشان توبه کند و به پروردگار خود بازگشت
نماید که او سرانجام به اهل نعمت میپیوندد.
سپس نمونههایی از لغزشهای
اهل غی و زورگوییهای آنان و آرای خارج از منطقشان از قبیل نفی معاد، و به خدا نسبت
پسر داری دادن، و بت پرستیدن و آنچه که از لوازم این لغزشها است از نکبت و عذاب را
خاطر نشان میسازد.
بنا بر این، میتوان گفت
بیان این سوره شبیه به بیان مدعیی است که برای اثبات دعوی خود مثالهایی میآورد.
کانه گفته شده فلانی را و فلانی و فلانی که از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند
در زندگی این روش را داشتند که دل از شهوات نفس کنده و به سوی پروردگار خود متوجه
شدند، و طریقه خضوع و خشوع را پیش گرفتند که هر وقت آیات پروردگارشان را متذکر
میشدند از صمیم دل خاضع میگشتند. و طریقه آدمی به سوی رشد و موهبت همین است،
لیکن اخلاف همین نامبردگان این طریقه را کنار گذاشتند، یعنی از عمل اعراض و به
شهوات مذموم رو آوردند، و این رویه، ایشان را جز به سوی" غی" که خلاف
رشد است نکشانیده، جز بر باطل استوارترشان نمیکند، و سرانجامشان این میشود که
رجوع به خدا را انکار، و شرکایی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم میشوند و
این جز به سوی نکبت و عذاب رهنمونشان نمیکند.
پس این سوره- همانطور که
ملاحظه میفرمایید- با ذکر چند مثال آغاز و با گرفتن نتیجهای کلی از آن مثلها، که
مورد نظر بوده، خاتمه یافته است. و این نتیجهگیری از جمله" أُولئِکَ
الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ" شروع شده و تا چند آیه بعد ادامه مییابد.
پس این سوره مردم را به سه
طائفه تقسیم میکند: 1- آنهایی که خدا انعامشان کرد که یا انبیاء بودند و یا اهل
اجتباء و هدایت 2- اهل غی، یعنی آنهایی که مایه و استعداد رشد خود را از دست دادند
3- آن کسانی که توبه نموده ایمان آوردند، و عمل صالح کردند که به زودی به اهل نعمت
و رشد میپیوندند. و آن گاه ثواب توبه تائبین و مسترشدین و عذاب غاویانکه
همنشینان شیطان و از اولیای اویند- را تذکر میدهد.