علیوار زیستن سخت است
مریم خباز
علی(ع) کیست؟ آن پسربچهای که در صحرای سوزان عرب در اوج جهالت دخترکشی نخستین مرد مسلمان تاریخ شد یا جوانی که در نهایت وفاداری به مولا در بستر محمد(ص) خوابید؟ شاید هم آن مردی که به هنگام خواستگاری از فاطمه(س) عرقی از شرم بر پیشانی نشاند و بیچیز بودن را بهانه مجرد ماندنش خواند.
البته میشود او را آن تازه دامادی هم دانست که عروسیاش هفت شبانهروز طول کشید و در ردای دامادی آنقدر گاو و گوسفند و شتر سر برید که دیگر در قلمرو حکومتش کسی بینصیب از بزمش نشد(نقل از تاریخ بیهقی، عروس نور). علی البته قهرمان خیبر هم هست، او که «مرهب» را چون تکه چوبی برزمین کوبید. او ایلیای پیروان مسیح هم هست کسی که یتیمان و بیچارگان همیشه از دست سخاوتمندش بهره میبردند. او حرفهایترین چاه کن تاریخ هم هست همان مرد مسلمانی که زیرتیغ آفتاب صحرا جامهای پشمین زیر ردا میپوشید تا تنش همیشه آمادهکار باشد. علی آن مرد کاروان نیز هست که که حیا و چشم پاکیاش مقابل عمروعاص تنها آن زمان که او با خدعه، جامه از تن به در کرد و عریان ایستاد، علی به امان دادنش فرمان داد. علی 25 سال هم سکوت کرد و در خانه ماند تا جولان رقیبان را نه از روی ترس و ضعف که به خاطر مصلحت تحمل کند؛ همان عادل و پارسایی که با همهمه مردم حاضر به پذیرش حکومتی شد که در اندیشهاش چیزی کمتر از آب بینی بز ارزش داشت. آری علی این همه است و این همه علی نیست.
اگر شیعه دوازده امامی دوآتشه، علی را زیر ذرهبین بگذارد او همه اینها هست و البته یک سروگردن بالاتر، ولی اگر کار از شیعه بگذرد و قضاوت به دست اهل تسنن بیافتد علی کسی جز خلیفه چهارم نیست. علی اللهیها، اما تفسیری دیگر از علی دارند. او خدای دراویش است همان مولایی که به بندگی خداوند مینازید.
ولی علی هرچه بود خیلی زود رفت از آنجایی که عروسی فریبنده (دنیا) میخواندش. اکنون 14 قرن است که دنیا بیعلی میچرخد و بعضی وقتها جایش خیلی خالی است. از آن زمان که علی رفت خیلیها خواسته اند و میخواهند که علیوار بمانند و آن کنند که او میکرد ولی علی بودن سخت است. علی نماد عمل است او را با شعار دادن کاری نیست. اگر علی ساده زندگی میکرد و ساز و برگ زندگیاش به هیچ نمیارزید، اگر او نان جو میخورد و گاه سنگ به شکم میبست. اگر «ا... اکبر» نمازش در کوفه میپیچید، اگر ... اینها نه برای فریب مردم که برای تسکین علی بود. ولی بعضی علی را درست نفهمیدهاند آنچنان که بعضی اسلام را. «امروز اسلام به پوستین وارونهای میماند که به جای جذب کردن، ظاهر زشتش مردم را دفع میکند.» اینها را «شریعتی» آن زمان که با عشق از علی میگفت، گفت. اما این پوستین وارونه نه میراث محمد و علی که دست ساخته میراثخواران آن دو است. امروز خیلیها میخواهند تا علی به نظر برسند ولی علی بالاتر از تقلید شدن است. مقلدان، علی را در مردی جستوجو میکنند که بوریای زیرپایش پاره است و لباسی که از کهنگی جایی برای وصله کردن نداشته است. به باور آنان علی را در خرابهنشینی هم میتوان پیدا کرد و البته در سجدههای طولانی علی را در گفتن از خدا و ماموریت الهی هم میتوان ترسیم کرد ولی اینها همه وجود علی نیست.
علی آرزوهایش بلند نبود، او میخواست فقر، اژدهایی شود و او با ضرب دست و شمشیر به دو نیمش کند؛ چرا که از چشم علی وقتی فقر بیاید ایمان میرود. او با کاخنشینی و صدرنشینی هم میانهای نداشت برای همین از کاخهایی میگفت که بند بند آن از بند بند وجود آدمهای زیر ستمی ساخته شده که هیچ وقت مجال ستاندن حق خویش نمییابند. اما اگر علی بر بوریایی پاره مینشست و لباسی مندرس میپوشید، نه برای اینکه مردی فقیر بود چه که او از مظاهر غرور پرهیز داشت.
علی آنچنان که میگویند نیست. او از خاندان با نفوذ و ثروتمندی است که به جای بزمهای شبانه و رنگارنگ، بزم سجاده و قبله را بر میگزیند تا در قامت امیر مومنان آن چیزی را بخورد و بیاشامد که فقیرترین مردم زمان.
او چشم و دل سیرترین حاکم جهان است، مردی که ملاقات کردنش نیاز به نامهنگاری ندارد؛ علی آنقدر در دسترس است که مرد خرمافروشی در بازار.
او جزیی از مردم است و محافظش خدا. علی خود مبدع علی بودن است و برای خوب بودن از کسی الگو نمیگیرد.
خیلیها می خواهند علیوار زیستنشان را به رخ مردمان بکشند ولی علی چیزی بالاتر از ساده پوشیدن و ساده عروسی کردن است. وقتی حرف از علی است قاعدهها به هم میریزد، اینجا دیگر کپی با اصل برابری نمیکند که او اصلی است که تقلید شدنی نیست، او باورش یکتاست.