با تولد بهار انتظار به پایان میرسد. رنگ ماتم از چهره شهر زدوده میشود. غم جای خود را به شادی میدهد و شکوفههای سفید بر قلبها شکوفا میشود و چشمه امید در چشمهای شیعیان میجوشد. در صبحی به زیبایی بهار و به گرمی و صمیمیت خورشید در یازدهم ذیالقعده سال 148 هجری، ماهی از تبار نور و از فرزندان علی و فاطمه درخشش یافته، پا به عرصه گیتی میگذارد. اسم او را که جد بزرگوارش سالها در انتظار دیدارش زندگی میکرد و از او و تولدش سخن میگفت، علی نهادند و لقبش را رضا، چرا که همیشه راضی به رضای پروردگار بود. پدر گرامی ایشان حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام همیشه او را به این نام فرا میخواندند و کنیهاش را اباالحسن صدا میزدند.
در دفتر تاریخ شیعه و در کتب و روایات از هشتمین امام با القاب رضا، صابر، رضی، وفی، فاضل، سراج الله، نور الهدی، صدیق و ... نام بردهاند اما معروفترین لقب آن حضرت «رضا» است و به این دلیل خداوند نام «رضا» را برای او برگزیده است چون ایشان در آسمانها در نزد خداوند تبارک و تعالی و در زمین میان پیامبران و امام مورد رضایت بود و دل به خشنودی خدا سپرده بود.
... در تمایز امام هشتم از بقیه امامان شیعه و این که ایشان را به عنوان رضا میشناسند، آمده است که: «از وقتی مخالفینی از دشمنان آن حضرت به او راضی شدند، هم چنانکه موافقین از یاران و دوستانش به او رضایت دادند و این خصوصیت در هیچکدام از پدران بزرگوارش نبود.» مادر کریمه آن حضرت که دلی به وسعت آسمان داشت و چشمانی پر از ستاره خوشبختی و در دستانش کلید دری بود که خشنودی خدا با او باز میشد و آن در «رضا»ی او بود. او بانوی رنج کشیدهای بود پر از مغرب اسارت که در اختیار جدهاش حضرت حمیده قرار داده شده بود. نام او را تکتم، نجمه، طاهره، اروی، سمانه و ... آوردهاند و بعضی خیزران و شقراء نیز گفتهاند.
در عقل و دینداری و حیاء از بهترین زنان بود و در زیرکی و محاسن و اخلاق مورد ستایش همگان قرار میگرفت. شیخ صدوق از او روایت کرده است که فرمود: چون فرزندم امام رضا علیه السلام را حامله شدم به هیچ وجه سنگینی حمل را در خود احساس نمیکردم چون به خواب میرفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق سبحانه و تعالی را از درون بطن خویش میشنیدم و ترسان بیدار میشدم و دیگر صدایی نمیشنیدم. با این که مجموعه خواهران و برادران امام رضا علیه السلام را بین 36 تا 38 نفر ذکر کردهاند، اما هیچکدام از آنها در نزد حضرت امام موسی بن جعفر مثل امام رضا علیهم السلام مورد لطف و عنایت و توجه خاص آن حضرت نبود.
امام رضا علیه السلام تا زمان به امامت رسیدن خویش در سن 35سالگی دورانی پر رنج را در زیر سلطه «جابرانه» عباسیان سپری کردند. سالهای دوری از پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم علیهالسلام که به جرم حقطلبی و عدالتخواهی به تبعید و زندان و شکنجه محکوم شده بود از ایشان آتشفشانی نهفته، برای رویارویی با ظلم و تجاوز خلفای جور ساخته بود. در حرکتهای انقلابی و ظلمستیزانهای که همزمان با آخرین سالهای عمر هارونالرشید و اوایل حکومت مامون، در نواحی شرق و شمال شرقی بلاد اسلامی در جریان بود به احتمال قوی، نمایندگان و سفیران خاص آن بزرگوار در حفظ روحیه دفاع از ولایت و شور خونخواهی آل علی علیه السلام در بین قیامکنندگان از نقشی اساسی برخودار بودهاند. گذشته از این که اصل وجود امام رضا علیه السلام به عنوان قویترین پشتوانه معنوی مردمی به شمار میآمد که از عهدشکنی عباسیان و ظلم درباریان به جان آمده در پی جبران فرصتهای از دست رفته و بازگرداندن دوباره خلافت و رهبری به خاندان پیامبر اکرم بودند. همین امر بود که مامون را به چارهاندیشی وادار کرده، اسباب سفر اجباری آن حضرت را از مدینه به مرو فراهم ساخت. سفری که علیرغم تشریفات ظاهری، باعث فشارهای طاقتفرسا و تضییقات فراوان برای آن بزرگوار بود، تا جایی که در پارهای روایات سخن از حبس و زندان ایشان به میان میآید و با گماشته شدن کسانی چون هشام بن ابراهیم راشدی همدانی به عنوان حاجب بیت امام رضا علیه السلام هر حرکت و هر سخن و هر دیداری تحت نظر قرار میگیرند و به اطلاع مامون و ذوالریاستین رسانده میشود. سختگیریها و محدودیتهای کینهتوزانه دربار عباسی در زیر نقابی از ریا و فریب مردم، آنچنان امام رضا علیه السلام را تحت فشار روحی قرار میدهد که یاسر خادم نقل میکند: «گاهی که امام رضا علیه السلام خسته و عرقآلود و غبار گرفته، روزهای جمعه از حضور اجباری در نمازجمعه تشریفاتی دربار، به خانه برمیگشت، دستهایش را به دعا برمیداشت و میگفت:
خدایا، اگر فرج و رهایی من از وضعیتی که به آن گرفتار شدهام با مرگ من میسر میشود، پس همین ساعت در وفاتم تعجیل فرما.» آن بزرگوار پیوسته تا زمان شهادت غم گرفته و محزون و اندوهگین بود.
... امامت آن حضرت که مدت بیست سال یعنی تا سال203هجری به طول انجامید همزمان با دوران زمامداری هارون ششمین خلیفه بنیعباس (10 سال) و حکومت محمدامین فرزند بزرگتر هارون (5 سال) و فرمانروایی عبدالله مامون (5 سال) بود که از پیچیدهترین دورههای خلافت عباسیان به شمار میرود. مبارزات عقیدتی، سیاسی و فرهنگی امام رضا علیه السلام همزمان با پرورش نیروهای دانشمند و ستمستیز، عامل اساسی در ناکام ماندن این خلفا، برای محو اسلام حقیقی و ریشهکن سازی تشیع راستین بود.
مناظرات و مباحثات مختلف امام با مامون و دانشمندان مختلف بلاد اسلامی و رهبران ادیان و مذاهب گوناگون، والاترین معارف اسلام و قرآن را در سطحی گسترده انتشار داد و حقانیت مذهب تشیع را در عالیترین وجه با مستحکمترین براهین به اثبات رسانید. امام رضا علیه السلام شرایط زندگی خود را با شرایط حضرت یوسف پیغمبر در دربار عزیز مصر قابل مقایسه میدانست و دعا میفرمود: «خدایا، تو خود میدانی که من مجبور و بیچارهام، پس مرا مواخذه مکن، همچنان که بنده و پیامبرت حضرت یوسف(ع) را نسبت به ولایت مصر که بر عهدهاش افتاده بود مواخذه نمیفرمایی.»
... آن حضرت پس از حدود55 سال عمر، که 3 سال نهایی آن، به اقامت در «مرو» و «سرخس» گذشت، عاقبت در آخرین روز ماه سفر سال 203 به دست مامون به وسیله انگور یا انار سمی به شهادت رسید و در «سناباد طوس» مدفون گشت.
منبع:
ماهنامه کوثر، شماره 13 ، زهرا آکافان