« نـــــــمـــــــاز » وَ أقِیمُوا الصَّلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّکَوةَ
هر گاه صحبت از نماز میشود، میگوییم نماز را بخوانیم. در حالیکه هیچ جای قرآن کریم آیهای پیدا نمیشود که گفته باشد "اقرا بالصلوة"، بلکه گفته میشود "اقیموا الصلوة" یعنی «مقیم نماز» شوید. نماز یک حلقه از حلقههای آگاهی الهی میباشد، که حلقه الصلوة جامعترین حلقه آگاهیها است که برای تمامی انسانها عمومی میباشد. همچنان نیز که ابراهیم به پروردگار فرمود:
ابراهیم - 40
مقیم نماز شدن یعنی در آن اقامت گزیدن یا قرار گرفتن. زیرا نماز یا صلوة دارای باطن میباشد و باطن آن، آگاهی و حلقههای الهی بوده و تنها به حرکات مکانیکی و قرائت کردن چند آیه پشت سر هم نمیباشد. هر کدام از اجزای نماز دارای آگاهیهای خاص خود میباشد. رکوع، سجود، قنوت، شهادت، سلام، و آیههای قرآنی که هرکدام نیز دارای بطن خود میباشد. لَهُ مَا فِی السّمَوَتِ وَ الاَرض کُلُّ لَهُ قَنِتُونَ بقره - 116
در ابتدای نماز ما ایستاده و اعلام اقامت میکنیم و سپس سوره حمد (که هر کدام از اجزای آن معجزات الهی است) را بدون توجه و طوطیوار قرائت میکنیم و در تمامی طول زندگی به پیمان "ایاک نعبد و ایاک نستعین" که با خداوند میبندیم، جامه عمل نمیپوشانیم و تنها خدایی که خدای قرار نمیدهیم، خدای واحد است؛ و آن خدا در میان خداهایی که ما برای خود قرار میدهیم، گمگشتهترین خداست. اما او در مقابل این رفتار، با ما چه میکند...... اینکه هر روز میگوییم "برویم نمازمان را بخوانیم"، "نمازمان را خواندیم راحت شدیم" و... تنها نماز را از روی رفع تکلیف و ترس از جهنم میخوانیم و پی به ماهیت درونی آن (که سرشار از عشق و رحمت است،) نمیبریم. چه چیز را بخوانیم؟ خواندن مرتبهای از روحانیت است که هر انسانی به آن نمیرسد، مگر اینکه ابتدا مقیم شود و به درجهای از روحانیت برسد که بتواند بخواند. در آن هنگام پروردگار یکتا به ما میفرماید: اقرَأ علق - 1 ______________________________________________ نکته: میدانیم که خداوند یکی است، پس چرا گفته: "اقرا باسم ربــک..."؟ یعنی بخوان به اسم "رب" خودت. در اینجا پسوند "ک" آمده یعنی پروردگار هر کس را مخصوص خودش قرار داده. در حالیکه گفته "قل هو الله احد - بگو خداوند واحد است". باید بگوییم که هر کس دارای کد مخصوصی میباشد و پروردگار خود را آنگونه که خودش درک نموده میپرستد؛ و درک هر کس از خداوند مانند اثر انگشت مخصوص خودش میباشد. حال چگونه بدانیم که اسم "رب" مخصوص ما چیست؟!... "الله"، جامعترین اسم "رب" است و دربرگیرنده اسم "رب" تمامی عالم هستی است و مرجع و مبدأ کُل میباشد، که با ذکر آن و رسیدن به ماهیت درونی آن به اسم "رب" تمامی جهان هستی رسیده و به مبدأ کل متصل میشویم.
الحمد الله رب العالمین الفا تحة – 2 الله رب العالمین القصص – 30
در این آیه (علق-1)، اشاره به وحدانیت نیز خداوند شده است و فرموده (بخوان به اسم "ربّت"، که خلق کرد). تنها "ربّی" که قادر به خلق است "الله واحد" است. پس نتیجه میگیریم، با اینکه "رب" هر کس مخصوص خودش است، اما مقصود همه یکی است و هر کس با زبان خود، اشاره به خدای واحد (که قادر به خلق کردن است،) میکند. مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه... ________________________________________
حال چه چیز را بخوانیم: وقتی انسان به درجه خواندن میرسد، لوح قضای الهی (که تمامی اسرار خلقت در آن نهفته میباشد) را در برابر ما قرار داده و به ما فرمان خواندن میدهند. و این والاترین مرتبه کمال، و در نهایت بی قبلهگی میباشد. وَ لله المَشرقُ وَ المَغربُ فَأینَمَا تُوَالَّوا فَثَمُّ وَجهُ اللهُ إن اللهَ وسِعٌ عَلِیمُ بقره - 115
وَ أقِیمُوا الصَّلَوةَ وَ ءَاتُوا الزَّکَوةَ بقره – 110
در هر قسمت از قرآن کریم که به نماز اشاره شده، پس از آن عطای زکات توصیه شده. در واقع خداوند قصد دارد با پرداخت زکات وابستگیهای ما را به دنیای مادی از بین ببرد و این نباشد که فقط بخواهیم؛ بلکه باید در جایی پس دهی نیز داشته باشیم. پس نتیجه میگیریم که یکی دیگر از اعمالی که ما را به درجه مقیم نماز شدن میرساند، عدم وابستگی به دنیای مادی میباشد. بَلَی مَن أسلَمَ وَجهَهُ للهِ وَ هُوَ مُحسِنُ فَلَهُ أجرَهُ عِندَ رَبّهِ وَ لاخُوفَ عَلَیهم وَ لا هُم یحزُنُونَ بقره – 112
از دیگر اعمالی که ما را به مقام مقیم نمار شدن و دائمالنمازی میرساند، ارتباط با هستی است؛ زیرا تنها کتاب آیات مبین (نشانههای روشن) خداوند، هستی میباشد... تِلکَ ءَایتُ الکِتَبِ الحَکیم یونس - 1 تِلکَ ءَایتُ الکِتَبِ المُبین یوسف – 1 اما در جای دیگر فرموده: ذَالِکَ الکِتابُ... بقره – 1
خلَقَ السَّمَوَتِ وَ الاَرض بالحَقّ تعَلی... النحل - 3
هُوَ الاَوَّلُ وَ الاخِرُ وَ الظاهرُ وَ الباطِن... الحدید – 3
ظاهر چیزی است که ما میتوانیم با چشم جسمانی خود ببینیم و خداوند در این آیه اشاره نموده که ظاهر نیز او میباشد. پس هر چیزی که در ظاهر تجلی پیدا کرده، در واقع جلوه روی خداوند است... أینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ الله بقره – 115 و در واقع در صورت اهانت به هستی، به خداوند اهانت نمودهایم. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
همه ما از ابتدای زندگی میخواهیم خداوند را ببینیم، اما غافل از اینکه روی او در برابر ما است و ما او را نمیبینیم... باید بدانیم که در هستی هیچ نقصی وجود ندارد، و با ارتباط با آن میتوانیم به ماهیت درونی آن و اتصال با هستی و وجه خداوند برسیم... الحَمدُ اللهِ الَّذِی أنزَلَ عَلَی عَبدِهِ الِکتَبَ وَ لَم یجعَل لّهُ عِوَجَا الکهف – 1
قرآن نیز کتابی است که میخواهد انسان به صلح و ارتباط با هستی برساند و کتاب آسمانی است که تمام اسرار و رموز هستی در آن نهفته شده. وَ لقد ضَربنا للنّاس فِی هَذا القرءان مِن کُلِّ مَثل لَعَلَکُم یتذکَرُون الزمر - 27
هر کس که با هستی مرتبط شود و به اتصال با آن برسد، تمامی اسرار خلقت و آیات مبین را در خواهد یافت، و هر کس که با آن تضاد داشته باشد به گمراهی و ضلالت خواهد رسید... الله نَزّلَ أحسَنَ الحَدیثِ کِتبَا مُتَشبهَا... ذالِکَ هُدَی اللهِ یهدی الزمر - 23 همه ما از یک تن آفریده شدهایم و هستی نیز جزئی از تن ما محسوب میشود، پس با آسیب زدن به آن و اِعمال تباهی و اسراف در آن، در واقع خودمان را تباه کردهایم... یأیهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفس وَحِدَةِ... النساء – 1 مَّا خَلَقَکُم وَ لا بَعثَکُم إلاّ کَنَفس وَحِدَةٍ... لقمان – 28
در حقیقت منظور خداوند از ترس از پروردگار، ترس از تباه کردن هستی یعنی تن واحده خودمان میباشد؛ و دیگر اینکه ترس با وحشت تفاوت دارد. ترس به ما آگاهی میدهد که عمل خلافی را انجام ندهیم و ما را از عاقبت آن عمل آگاه میکند، اما وحشت در ما حالتی ناراحت کننده را ایجاد میکند که به اشتباه به آن ترس میگوییم. « ترس یک آگاهی است، برای جلوگیری از ایجاد وحشت »
و اما از دیگر اعمال مقیم نماز شدن و مهمترین آن، رسیدن به مقام صالح است. مقام صالح مقامی است که فرد به صلح رسیده باشد. صلح با خود، صلح با خدا، صلح با هستی و صلح با دیگران. و عمل صالح، عملی است که فرد را به مقام صالح میرساند... وَ بَشّر الّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ... بقره - 25 ...وَ یبَشُر المُؤمِنینَ الِذینَ یعمَلُونَ الصّلِحتِ أنَّ لَهُم أجراً حَسَنَا الکهف – 2
حال چگونه میتوان نماز خواند،... کسی که از صبح تا شام به هستی، به انسانها و وجه خداوند اهانت و ظلم میکند، چگونه میتواند انتظار رسیدن به آگاهیهای الهی و کمال را داشته باشد؟!.. بعد از این همه بار گناه به دوش کشیدن، رو به محراب میایستد و از "الله اکبر"ی دم میزند... این چه نمازی است که من روبه محراب و دل به بازارم؟!... رسیدن به الوهیت در دو چیز بیش نیست... عشق ورزی به خالق مهر ورزی به مخلوق والسلام
|