1-جهان هستی چگونه برپاست؟ ما به جایی رسیدهایم که که بدون حلکردن برخی از مشکلات و مسایل فیزیک، نمیتوانیم در مورد حقایق و پدیدههای جالب وشگفتانگیز دیگر فیزیکی، اطلاعات بیشتری کسب کنیم. برای درک مفاهیمی مثل خاستگاه وبنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچالههای فضایی یا امکان سفر در زمان، نیازداریم که بدانیم جهان هستی چگونه ادامهی حیات میدهد. هماکنون یک ایدهی خوبدر ذهن ما هست که میتواند منتج به کشف حقیقت و بنیاد هستی شود. علم فیزیک در قرنبیستم بر پایهی انقلابهای دوگانهی مکانیک کوانتومی (تئوری ماهیت جسم) و نظریهیمعروف اینشتین در مورد فضا، زمان و جاذبه معروف به نسبیت، بنا شده است. اما وقتیشما به دو تعریف نهایی از واقعیت دست پیدا میکنید زمانی که تنها یک واقعیت راموجود میبینید، این راضیکننده نیست. تلاش برای یگانهسازی این دو تئوری، موانعتکنیکی فنی و مفهومی وحشتناکی را بر سر راه بهترین نظریهپردازان فیزیک در طولدهههای گذشته قرار داده و آنان را به چالش کشیده است. برای مثال از آنجایی کهجاذبه، خودش را به عنوان یک عامل ایجاد انحراف در فضای چهاربعدی زمان-مکان معرفیمیکند، پذیرش نظریهی کوانتومی در مورد جاذبه ایجاد مشکل میکند. از یک جهت، اینبه معنای پذیرش شک و تردید هایزنبرگ در مورد فرضیات موجود راجع به زمان – مکان بهشکل فینفسه است که قطعاً مشکلساز خواهد بود. اما ممکن است این تردیدها، یکمعنای دیگر هم داشته باشند و آن به معنای وجود یک مشکل در رابطه با گرایش و رویکردما نسبت به قضیه است. شاید ما نباید مفهوم جاذبه را به تنهایی بررسی کنیم. اکثرتلاشهایی که برای یکسانسازی نظریات موجود در مورد جاذبه انجام شدند، خود منجر بهاین گشتند که تعریف کیفیت و کمیت جاذبه، وارد یک بحث و میدان جدید شود که به ناچارهمهی نیروهای طبیعت مانند همهی اجزای زیراتمی را به یک چارچوب تئوریک محدودمیکند. این ایدهیی است که برخی از فیزیکدانها آن را "تئوریهمهچیز"میخوانند. نظریهی جدیدی که در حال حاضر مطرح میشود، نظریهی “فرا-رشتهیی” است که به وجود حلقههای کوچک و ریز رشتهیی اتمی به عنوان سازندهیهمهی مواد حکم میدهد. فرضیهی دیگری که وجود دارد و به تئوری ام مشهور است هنوزکمی پیچیده و مبهم به نظر میرسد و میتواند به عنوان لایهیی که در ابعاد وسیعترفضایی حرکت دارد، تصویر شد. اما مرحله و روند پیشرفت در این نظریهها در بهترینحالت، اینگونه جمعبندی میشود که هیچ کس دقیقاً به یاد نمیآورد وجود حرف “m” درنظریهی ام، دقیقاً به چه دلیلی است و چه واژهیی را تداعی میکند. راه درازی درپیش است...