راستی چهقدر مایهی تأسّف است که عمر را که بالاترینِ سرمایههاست صرف میکنیم ولی حدّاکثر استفاده را از آن نمیبریم. کسی که یک میلیون سرمایه دارد و میتواند جنسی را بخرد که دو میلیون بشود، اگر جنسی را بخرد که صد هزار تومان سود کند، آیا اشتباه نکرده است؟
پس، از امروز باید سعی کنیم که برترین و عالیترین استفاده را به دانشآموزان برسانیم تا فردا شرمندهی پیغمبر نباشیم و برای پیشبرد آنان، اگر باید معلّم بهتری بیاوریم یا پدر و مادرها را بسازیم یا وسایل ورزشی این اطفال را فراهم کنیم تا بهتر درس را بفهمند...، باید انجام دهیم. خلاصه هر کاری را که در پیشرفت این یتیمان آل محمّد لازم است، باید انجام داد. چرا که هر کس در زمان غیبت امام زمانعلیه السلامیک نفر را هدایت و ارشاده کرده و تعلیم داده باشد، در بهشت در جوار ائمّهعلیهم السلامخواهد بود (8). پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلمفرمودند :
« مَنْ وَلِیَ مِنْ أُمورِ الْمُسْلِمینَ شَیْئاً وَ لَمْ یَحْفَظْهُمْ بِما یَحْفَظُ بِهِ نَفْسَهُ لَمْ یَجِدْ رائِحَةَ الْجَنَّة » (9)
«هر کس سرپرستی کاری از مسلمانها را به عهده گرفته باشد اگر مانند کار خود دلسوزی نکند بوی بهشت را نخواهد شنید.»
آیا ما دربارهی دانشآموزانی که در اختیار داریم، اینطور دلسوزی میکنیم؟ ببینید دشمنان ما برای آنکه بچّهمسلمانها را نابود کنند چه میکنند و ما در چه خواب خرگوشی فرورفتهایم! یک کشیش گفته بود: بچّههای مسلمانان را در کودکستانها و دبستانها میسازیم و دیگر با آنها کاری نداریم. در دبستان اندیشه که متعلّق به مسیحیها بود معلّم غیرمسیحی نبود ولی در دبیرستان آن، معلّمانِ مسلمان ایرانی هم بودند. آیا ما به عنوان یک مسلمان نباید در این موضوع فکر کنیم؟ یکی از شاگردها که از آنجا آمده بود میگفت: دوازده کشیش اینجا را اداره میکنند که دکتر و مهندساند و هر کدام چهار زبان میدانند و اگر در بیرون مدرسه کار کنند، اقلاًّ ماهی سیهزار تومان میگیرند ولی از مدرسه یک ریال هم نمیگیرند. لب آستین و یقهی آنها هم ساییده است و مدرسه فقط غذای آنان را میدهد.
نویسندهی کتاب میسیونرهای امریکایی مینویسد:
دختر مسیحی هیجده سالهای که 60 سال قبل برای تبلیغ به سیستان رفته بود و به او منزل نداده بودند، شبها در طویله میخوابید و چون کاغذ و خودکار نبوده با یک جعبه ماسه که روی آن خط میکشید به پنج دختر مسلمان درس میداد و بعد از مدّتی آنها را مسیحی کرد.
توجّه کنید که آنها در باطل خودشان چهقدر جدّی هستند و ما در حقّ خودمان چهقدر سُستایم!
قرآن میگوید: « فَاعْتَدوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ » (10) یعنی دشمن از هر راهی که شروع کرده شما هم باید از همان راه شروع کنید.
مرحوم سیّد شرفالدّین وقتی در لبنان کلنگ مدرسهای را زد، گفت: « لایَنْتَشِرُ الْهُدی إلّا مِنْ حَیْثُ انْتَشَرَتِ الضَّلالَة ». یعنی هدایت در میان مردم منتشر نمیشود مگر از همان راهی که ضلالت منتشر شده است. آنها در ممالک اسلامی مدرسه باز کردند. ما هم باید مدرسه تأسیس کنیم. وقتی صحبت از ساختن مدرسه میشود، فقط میگویند: فضای آموزشی کم داریم و باید مدرسه ساخت؛ ولی آیا اگر صد هزار مدرسه بسازیم، مشکل مسلمانها حل میشود یا باید محیطی فراهم کرد که در آن آدم ساخته شود؟
هدف از تأسیس مدرسه، درس فیزیک، شیمی، ریاضیّات و ... نیست، بلکه آدمسازی است و حضرت علیعلیه السلامراه آدمسازی را در این جملات معیّن فرمودند:
« مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ إماماً فَعَلَیْهِ أنْ یَبْدَأ بِتَعْلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلیمِ غَیْرِه وَ لْیَکُنْ تأْدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبْلَ تأْدیبِهِ بِلِسانِه » (11)
«کسی که خود را معلّم و پیشوای مردم قرار داده است، باید قبل از تعلیم دیگران، خودش را تعلیم بدهد و پیش از آنکه با نصیحت، دیگران را تربیت کند، باید با عمل خودش آنان را تربیت نماید.»
منبع:کتاب درمکتب استاد1(سایت علامه)